«بیانات رهبر انقلاب برای برداشتن گامهای بلند در حوزههای خواهران ر»
89/8/9 11:22 ع
بیانات رهبر انقلاب برای برداشتن گامهای بلند در حوزههای خواهران راهگشا بود
معاون آموزش مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران:
بیانات رهبر انقلاب برای برداشتن گامهای بلند در حوزههای خواهران راهگشا بود
معاون آموزش مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران بیانات رهبر معظم انقلاب را مشوق و امید بخش برای برداشتن گامهایی بلندتر در حوزههای علمیه خواهران دانست.
به گزارش روابط عمومی مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران حجتالاسلام سیدمهدی حسینی با اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع طلاب، اساتید و فضلای حوزههای علمیه در ارتباط با جایگاه و اهمیت حوزههای علمیه خواهران و طلاب آن، تصریح کرد: این فرمایشات برای ما امیدبخش، راهگشا، اطمینانآور بود تا قدمهای بلندتری برای توسعه متوازن و گسترش منطقی حوزههای علمیه خواهران و تعمیق برنامههای آموزشی و پژوهشی حوزههای علمیه خواهران برداریم.
وی با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری که خواهران طلبه را یک پدیده تلقی کردند و فرمودند: این پدیده «خیلی پدیدهی عظیم و مبارکی است. هزاران عالم، پژوهشگر، فقیه و فیلسوف در حوزههای علمیهی خواهران تربیت شوند؛ این چه حرکت عظیمی خواهد بود»، گفت: معظم له مجتهد شدن خواهران طلبه را مورد تأکید قراردادهاند و در عین حال، فرمودهاند: «البته هدف نهائی درسخواندن بانوان، تنها مجتهد شدن یا فیلسوف شدن نیست - ممکن است عدهای علاقهاش را داشته باشند، استعدادش را داشته باشند، وقتش را داشته باشند، عدهای هم نه - آشنائی با معارف اسلامی و قرآنی است که میتواند برای خود آنها و برای دیگران مورد استفاده قرار بگیرد».
وی افزود: ما در حوزههای علمیه خواهران باید برنامه جامعی داشته باشیم که گروههایی از طلاب را به سمت اجتهاد سوق دهیم و اکثر آنها را برای پاسخگویی به سایر نیازهای جامعه از جمله تبلیغ، تدریس در دانشگاهها، آموزش و پرورش، مشاوره دینی و... تربیت کنیم و نیز برای بهرهمندی آحاد خواهران طلبه از مباحث معرفتی زمینهسازی لازم را تمهید نماییم.
معاون آموزش مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران با بیان اینکه مبحث تحول یکی از اصلیترین محورهای سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر ایشان را تشکیل میداد، اظهار داشت: در چند سال گذشته که مقام معظم رهبری موضوع تحول در حوزه را مطرح کردهاند، بحثهای متعددی پیرامون چیستی، الزامات و برنامههای تحول در کمیسیونهای شورای عالی حوزههای علمیه مطرح شده است.
وی با بیان اینکه در دیدار اخیر طلاب و اساتید حوزه با مقام معظم رهبری، نقشه راه حوزههای علمیه ترسیم شد و بسیاری از ابهامات در ذهن حوزویان برطرف شد، یادآور شد: اکنون وقت آن است که مسئولان حوزه اعم از مسئولان ارشد شامل اعضای شورای عالی حوزههای علمیه و دبیرخانه شورای عالی حوزههای علمیه و مسئولان مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران و برادران، بر اساس این نقشه راه و اصول اساسی برنامههای آینده حوزههای علمیه را با رویکرد آینده نگرانه طراحی و اجرایی کنند تا در آینده به سوی تعالی در حرکت باشیم.
حجتالاسلام حسینی با بیان اینکه مقام معظم رهبری مفهوم تحول را به خوبی تبیین کردند، ادامه داد: از نگاه ایشان تحول به معنای تغییر مثبت است و نمیتوان هر تغییری را تحول بدانیم بنابراین ایشان تغییر در متد اجتهاد را مردود دانستند.
وی با اشاره به تاکید مقام معظم رهبری بر پاسخگویی حوزه به نیازهای جامعه و مکاتب علمی و فلسفی تصریح کرد: حوزه باید با دیدگاههای فکری و فلسفی وارداتی آشنا باشد تا بتواند پاسخ لازم را به آنها بدهد.
معاون آموزش مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران با بیان اینکه در این نگاه تحول به معنای بهروز بودن و غافل نبودن از حوادث است، اظهار داشت: با توجه به این تعریف مقام معظم رهبری از تحول، هر یک از مجموعههای حوزوی باید بر اساس رسالت خود تحول را عملیاتی کنند به عنوان مثال حوزههای علمیه برادران متناسب با نیاز جامعه به روحانی برادر ، به نیازها پاسخ دهند.
وی افزود: از دیدگاه مقام معظم رهبری توجه حوزههای علمیه به علوم عقلی و تفسیر در کنار توجه به فقه ضروری است.
حجتالاسلام حسینی با بیان اینکه رهبر معظم انقلاب ابعاد دیگر تحول را متوجه پاسخگویی نسبت به علوم انسانی دانستند، اضافه کرد: این رسالتی است که در حال حاضر به عهده حوزههای علمیه برادران است تا با پیشینه بسیار ارزشمندی که دارد نیازهای مجامع علمی را از متون دینی استخراج و عرضه نماید.
وی یکی از الزامات تحول را بهروز بودن دانست و گفت: بر این اساس حوزه هر لحظه باید با توجه به مقتضیات جامعه پیش برود.
معاون آموزش مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران افزود: یکی از الزامات تحول، آیندهنگر بودن است و اگر این گونه نباشد، حوزه به روز نخواهد بود چرا که از نیازهای جامعه عقب میماند و نخواهد توانست به نیازهای جامعه به موقع پاسخ دهد.
وی آیندهنگر بودن را نیازمند برنامهریزی بلندمدت دانست و اظهار داشت: حوزه باید نیازهای 20 سال بعد جامعه داخل و بینالملل را از هماکنون بررسی کند، البته این کار پنج تا شش سال به طول میانجامد اما در نهایت برنامهای برای 20 سال بعد خواهیم داشت.
حجتالاسلام حسینی با بیان اینکه با برنامههای یک، دو یا سهساله نمیتوان بهروز بود، خاطرنشان ساخت: باید سند چشمانداز 20 ساله حوزههای علمیه هرچه سریعتر طراحی و تدوین شود و بر اساس آن برنامههای 5 ساله و 10 ساله طراحی شود.
وی با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری در ارتباط با شناسایی نقاط قوت حوزههای علمیه خاطرنشان ساخت: مصادیقی از جمله انتخاب آزادانه استاد، تکریم استاد، ارتباط صمیمی استاد و شاگرد، مباحثه، تهذیب و ... از جمله مسائلی است که باید در حوزههای علمیه حفظ شود و به نام تحول حذف نشود.
معاون آموزش مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران اظهار امیدواری کرد با توجه به رهنمودهای راهگشای رهبر معظم انقلاب، حوزههای علمیه خواهران هر چه زودتر با عزم جزم، سند چشمانداز را که قبلا بخشی از آن آماده شده بود، به عنوان زیر ساخت برنامه بلندمدت مهیا کند و قدمهای عملیاتی با سمت و سوی آیندهنگرانه بردارد و آن را به نتیجه برساند.
حجتالاسلام حسینی با بیان اینکه در سالهای اخیر در حوزه تحول وجود داشته ولی کند بوده است، افزود: البته یکی از ویژگیهای تحول کند بودن آن است چرا که اگر تحول شتابزده باشد، دچار آسیبهای دیگر میشود
«سلااااااااااااااام دوباره به آستان قلم»
89/8/9 11:20 ع
مدتی است چیز جدید ننوشته ام:
سر پر از دغدغه و ذهن پر از اندیشه ... دیده پر اشک، دل پر خون، پای قلم بسته و لنگ ....
در آشفته بازار ذهنم، معانی گران بودند و کلمات نادر ؛ ترجیح دادم تنها مشتری اش دلی باشد که سوختن را تجربه کرده و بالی که زخمی آرزوهی پرواز است....
این را هم با حال و هوایی متفاوت هم بمناسبت سالگرد شهادت شهید کاوه(11شهریور) و هم ایام هفته دفاع مقدس نوشتم ...بعشق شهیدی که راز وجودش سینه کردستان نه ، سینه جهان را تنگ کرده این مطلب را برای وبلاگ شهدا نوشتم که بخاطر استفاده خوانندگان اصل 110 اینجا هم میگذارم...تا یار که را خواهد و با کس نظر افتد...
قسمت این بود که من با تو معاصر باشم....
روزهای دهه 60وقتی شیرینی صدای گریه نوزادی برای اولین بار در میان هیاهوی جنگ و غرش موشکها و بوی خاک و خون و آوار گم می شد،بال باور مردمان را یارای گشوده شدن در افقی ورای لایه های غبار آلود جنگ نبود تا حتی تصور کند که دست تقدیر، ظهور نسلی را رقم میزند که روزی نام بسیجیان و رزمندگان آن نبرد را،همانها که اتوبوس اتوبوس،با بلندگوی پخش مارش جنگی از خیابانهای شهر عبور میکردند را، مترادف آیه رجال صدقوا ما عاهدو الله فمنهم من قضی نحبه و ... بگیرد! همانها که در روزگار تولد نسل دهه 60،در کوههای کردستان و بیابانهای جنوب مظلوم اما نیرومند، رحیم اما شدید بر دشمن، می غریدند همان بچه های خاکی پوش بی ادعای دبیرستانی ، دانشجو و طلبه و بازاریهر وقت نوبت شهید میشود دوست دارم واژه های عصادارم را مرخص کنم و واژه های تیزپایی بیاورم که نرم و سبک در صفحه بدوند همانطور که شهید تیزپاتر از همه در دشت السابقون میدود بسم الله :
شاید کسی فکر نمیکرد از نوزادان آنروزهای تلخ جنگ و بمباران ، نسلی بلندشود که مشتی از خاک شلمچه مستش کند، که لختی آغوش خاکهای فکه و طلاییه را با تمام تعطیلات نوروز و خوشی هایش عوض کند نسلی که برای آرمان شهدای جنگش شهید بدهد! نسلی که برای اهانت فریبخوردگان، به تابوت خالی و پلاک شهیدی گمنام، بازگشته از سالها خفتگی رمزآلودش در دل بیابانهای جنوب، تا مرز جنون برود و کتک بخورد ! چه کرد نسیم روح افزای روح اللهی خمینی با این نسل؟
من هم یکی از آن نسل سومی ها هستم در همان شرایط هم متولد شدم و شاید کسی گمان نمیکرد که سالها بعد عمق نگاه مادری پیر و دلسوخته از یک شهید، وادی بودنم را بارها و بارها بشکند... منظورم من نوعی ست. هم من و هم همه نسل سومی هایی که از راز خون شهید می خواهیم به جدال ثارالهی حیات با ممات برسیم، و بدانیم زیبایی ثارالله شدن در چه بود که در نظر بازی شان بیخبران حیرانند!؟ ناچاریم ردّ خون آن مردان را بگیریم و برویم... گرفتم و رفتم اولین کسی که در این شهر(مشهد)، حیرتکده عقلی ساخته بود و در آن به ما مردگان لبخند میزد، شهید کاوه بود: نه دیدمش و نه حسش کردم چون چندسال بعد از شهادتش کلاس اول رفتم .اما مزارش که میروم گویا سالها آشنایم بوده مزارش بوی گلهای وحشی کوههای سترگ کردستان و قله های تیزش را میدهد .بوی مردانی که برایم تجسم عینی مالک و عمار و مقداد و میثم هستند...
اینها را که از احولش میخواندم برای اولین بار بالهای شکسته ادراکم که همواره از اثر ضربه های لاممکن دردناک و شکسته بود و از رمق پرواز در افق اسطوره های تاریخ، همچون عمارها مالکها و ... سخت آزرده ، تسکین می یافت چرا که ادراک جانی برای پریدن میگرفت :
بعداز چند عملیات پاکسازی ضد انقلاب و کومله از شنیدن اسمش مقر به مقر عقب میرفت.
سقز: (زمستان 59- ) نزدیک سحر همه بیدار می شدند همه هم نماز شب می خواندند. اما همیشه چندنفر زودتر بیدار میشدند تا آبی را که در اثر شدت برودت هوا قطره هایش تا به زمین می رسید یخ می زد را برای رزمندگان گرم کنند. همان گروه، هم وضویشان با آب سرد بود و هم نمازشان را در آسایشگاه نمی خواندند پتو روی سرشان می انداختند و می رفتند بیرون. محمود یکی از آن چندتا بود او همان پتو را هم روی سرش نمی انداخت!
هرروز قیمت جایزه ای که برای سرش تعیین کرده بودند را بالاتر می بردند .ولی هیچ طمع ورزی جرئت نزدیک شدن بهش را نداشت.در شنودی که از بیسیم ضدانقلاب در یکی از عملیاتها انجام شد، گفتند: اوضاع قمر در عقربه چیکار کنیم؟ فرمانده پرسید:کاوه هم همراهشانه؟ گفتند:بله گفت :پس بیاین عقب.
در اوج عملیات و تیربار دشمن هیچوقت گردنش خم نمی شد .همیشه راست راه میرفت. میگفتن: خطر داره خمیده برو میگفت: جلوی ترکش سر خم نمیکنم!